گفتم عنوان ندارد.

ساخت وبلاگ
از یه حال ِ بد کم کم رسیدم به حالت ِ صفر خودم. الان کسیو نمیشناسم و حس میکنم یه عکسم که دارم از تو قاب عکس به بیرون نگاه میکنه. کسی از عکس توقع شناخت یا عکس العمل نداره ولی کسی که اونو میبینه، میشناسه‌. به هر حال، هر چقدرم بد، حاضر نیستم به چند ساعت قبل ِ خودم برگردم.امروز که یه سری گوشی ها آلارم زل زله داد و sms اومد و اینا.. به خودم گفتم چقدر اتفاقات افتاد این مدت که اگه مینوشتم، اونم زودتر از موعدش، جالب میشد. ولی دوست ندارم مثل یه چرت و پرت گو به نظر بیام و دو نفرم این وسط نگران بشن. این چیزام بگیر نگیر داره اصولا!یه سری حرفای واقعی دارم. که نمیتونم بزنم.گاهی دوست دارم با یکی حرف بزنم. ولی نمیدونم کی. دوستهایی دارم قطعا، و دوستشونم دارم قطعا، ولی اون حرف اصلی رو نمیتونم بزنم.میرم آیدی اون خر رو میبینم. همونکه بهم میگفت دکتر. با اون فقط راحت از هرچی حرف میزدم. هرچند تایم کوتاهی بود، شاید چند هفته. باز به خاطر من عکس آیدیشو کرده گل نرگس و زیرش ازین حرفای زر مفتی نوشته: اینکه یاد کسی هستیم هنر اوست نه هنر ما! غلط کرد با هفت جد و آبادش. یاد این حرفم میفتم خنده ام میگیره به خدا! تو دعوا بهش میگفتم جن ده میخوای، تو خیابونه، من نیستم((: در حالیکه بدبخت همچین چیزی نمیخواست ناموسا! ولی خیلی اذیتم کرد. الان احساس اذیت شدن یا آزار دیدن یا ناراحتی ندارم. چون هرکسی هرچقدرم وحشی یا عوضی باشه من همیشه یه پله بالاترم. تنها ناراحتیم اینه که چرا با کسی هیچوقت نمیتونم انقدر راحت باشم/:هنوز دلم نیومده اون وبمو پاک کنم. نمیدونم چطور انقدرم خواننده پیدا کرد.‌ ولی فقط دوتاشون مهم هستند.الان حالم خیلی بهتر شد از اولش که شروع کردم به نوشتن.خیلی بد عادت شدم. اینکه شبا زود خوابم میبره. بعد بیدار می گفتم عنوان ندارد....ادامه مطلب
ما را در سایت گفتم عنوان ندارد. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : invertednarges بازدید : 68 تاريخ : يکشنبه 27 آذر 1401 ساعت: 20:16

خانوما و گی های عزیزم، به نظرتون مردی که موقع حرف زدن دست به چشمش میزنه، بهتر نیست؟ ((: یا اصلا کسی توجه میکنه به این چیزا؟ گفتم عنوان ندارد....
ما را در سایت گفتم عنوان ندارد. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : invertednarges بازدید : 72 تاريخ : يکشنبه 27 آذر 1401 ساعت: 20:16